اندیشه های اقتصادی در «حقوق»، ریشه در «مکتب نتیجه گرایی» و اندیشه های حقوقدانانی همچون جرمی بنتام و جان استورات میل دارد. در حالیکه در «اقتصاد» این اندیشه ها بر پایه نظریه های آدم اسمیت ستوار است. اقتصادر به طور کلی و اقتصاد رفاه به طور اخص بر پایه تئوری نتیجه گرایی کلاسیک استوار هستند. براساس تئوری نتیجه گرایی معیار حق و باطل را سود و زیان تعیین میکند. به بیان دیگر اگر نتیجه امری لذت باشد، ان عمل مشروع و اگر نتیجه امری رنج باشد آن عمل مردود است.
البته در یک جریان فکری، نسبت به اینکه لذت یا رنج چیست؟ اختلافاتی بین اندیشمندان وجود دارد. مثلاً برخی لذت را خوشبختی، برخی رفاه، برخی تامین خواستهها و ترجیحات میدانند.
مکتب حقوق و اقتصاد شیکاگو نیز که براساس رویکرد اقتصاد رفاه شکل گرفته، نتیجه گرا بوده و بر پایه تئوری نتیجه گرایی فیلسوفانی همچون جرمی بنتام و جان استوارت میل بنا نهاده شده است. به اعتقاد بنتام به عنوان یکی از موسسین مکتب فایده گرایی، هر چه لذت بخش باشد، نیکوست. بدینسان معیار اخلاق هم محاسبه سود و زیان است. لذا ارزیابی خوبی یا بدی قانون علائم تجاری نیز براساس مجموع رفاه تولیدکننده و مصرف کننده در بازار مصرفی میسنجد.
همانطور که بیان شد، یکی از اصول اقتصادی که راهنمای تئوری اقتصادی نتیجه گرایی است، نظریه دست نامرئی است که براساس بازار آزاد و در جهت همخوانی منافع شخصی فرد و سایرین میباشد. آدام اسمیت به عنوان بنیانگذار نظریه اخیر در توجیه نظریه خود بیان میدارد «یک فرد با نفع شخصی به سمت هدایت منافع و اندوخته اش در جهت کسب سود بیشتر گام برمیدارد. اما برای کسب سود و درامد باید چیزی تولید شود که بقیه، خواهان آن باشند. همین امر باعث میشود تا تلاش برای منفعت خود، ناخودآگاه منجر به تولید کالا و خدماتی شود که مصرف کنندگان خواهان ان هستند» فرض بر این است که بازاری که رقابت آزاد بر آن حاکم است به سطح بهینه ای از عرضه و تقاضا رسیده است. در حالی که تولید کنندگان هنوز سود منطقی از تولید کسب میکنند، قیمت در یک سطح بهینه نگه داشته شده است. همچنین در وضعیت رقابت آزاد کارایی، بیشتر و هزینه، کمتر از جایی است که تولید انحصاری است با دولت اقتصاد را کنترل می کند.
در مکتب حقوق و اقتصاد، حقوق از دریچه اقتصاد نگریسته و تحلیل میشود و یا عنایت به این که جستجوی حداکثر سود، حقیقت اقتصاد را تشکیل میدهد، به ناچار این هدف به حقوق هم انتقال داده میشود و حقوق از این زاویه تبیین میگردد. پیروان این نظریه گرچه وامدار مکتب فایده گرایی هستند ولی از آنها مستقلند، زیرا در مکتب فایده گرایی مبنای حقوق بر مبنای لذا و خوشی استوار است، در حالیکه پیروان مکتب تحلیل اقتصادی، با بکارگیری نظریه های علم اقتصاد- خاصه کارآیی- به عنوان مبنای قواعد حقوقی- به منظور ارزیابی این قواعد و عندالزوم اصلاح آنها- پیشتر متمرکز بر اهداف مالی و افزایش سود هستند.
تحلیل اقتصادی حقوق بر مبنای حقوق و اقتصاد، از مفاهیم اقتصادی و استدلالات در تجزیه و تحلیل مقررات و نهادهای حقوقی استفاده میکند. این نوع تحلیل، هم تجزیه و تحلیل هنجاری- که در آن قانون به لحاظ مشارکتی که در بهرهوری اقتصادی دارد مورد ارزیابی قرار میگیرد- و هم تجزیه و تحلیل اثباتی- که منجر به توسعه قانون و پیشنهاداتی برای اصلاح آن میشود- را در برمیگیرد. آنچه در حقوق و اقتصاد به آن پرداخته میشود تحلیل این مسئله است که مقررات قانونی چگونه میتوانند باعث بهبود (پیشرفت) و افزایش رفاه اجتماعی یا ثروت شوند و اینکه چنین پیشرفتهایی میتواند ایستا یا پویا و یا هر دو باشد. پیشرفته ای ایستا مرتبط با تخصیص و استفاده بهینه از منابع است که از طریق کارایی تخصیصی یا کارایی تولیدی توجیه میشود. کارایی تخصیصی رفاه اجتماعی بر این اساس مورد ارزیابی قرار میدهد که، منابع اقتصادی تا چه حد به کسانی که اختصاص یافته که بیشترین ارزش را برای آن قائلند تا بیشترین بهره وری و بازدهی را از منع به دست میآوردند. در حالی که کارایی تولیدیف کارایی یک شرکت را به عنوان یک انتقال دهنده و تولید کننده منابع اقتصادی مورد توجه قرار میدهد، پیشرفته ای پویا مقدار و کیفیت ذخیره کلی منابع در طول زمان را مد نظر قرار داده و از طریق کارایی پویا توجیه میشود.
ارسال نظر